کلاس جمله سازی....
1-فرشاد : روح غضنفر شاد
2-فرناز : غضنفر ناز نكن
3-عذاب : ماهي رو هر وقت از آب بگيري تازست
4-لوبيا : كوچولو بيا
5-نجيب : اين شلواره نه جيب داره نه زيپ
6-ساختمون : رفتيم پاي بساط حسابي ساختمون
7-جوراب : بدجور آب خوردم پريد تو گلوم
8-كيبورد : كيف من رو كي برد
9-فرید و مجيد و حميد : شما ۲ نفريد به قرآن مجيد عين هميد
10-حيدر : ديشب آمدم در خونتون هي در زدم
11-كوشش : شلوار من كوشش
12-وطن : من رفتم حمام سر و تنم را شستم
13-ماشين : شنيدم مي خواين بياين همسايه ما شين
14-كشور : اين قدر با كش ور رفتم خورد تو چشمم
15-صداقت : الو الو صدا قطع شد
16-ستيز: : The mobile set is off
17-توكيو : من غضنفر را دوست دارم تو كيو ؟
یه نفری داشته می مرده..
وصیت میکنه که وقتی من مردم یه میلیون خرجم کنید...
وقتی می میره، پسرش یک میلیون خر جمع میکنه.......
یه نفری توی مانور شرکت میکنه.
از هواپیما می پره پایین. چترش باز نمی شه
میگه خوب خدا رو شکر که مانوره......
به یکی میگن : تو دوست داری توی چه مسابقه ای شرکت کنی؟؟؟
میگه مسابقه ماست خوری
میگن چرا ؟
میگه آخه تنها مسابقه ایه که ازش رو سفید بیرون میام.
از یه نفری مي پرسن چرا جورابات يكي رنگش سفيده اون يكي مشكي؟
مي گه:من نوه دانم... يه دست ديگه هم در خانه داشته بيدم ان هم اي جوري بيد.
یکی میره در مسابقات رالی شرکت میکنه....
توی راه مسافر سوار میکنه..
یه نفری عينک دودی ميزنه ميره از خونه بيرون
بعد پسرشو ميبينه ميزنه تو گوشش .
پسره ميگه بابا چرا ميزنی ؟
ميگه تو اين وقت شب بيرون چی کار ميکنی ؟
پسره ميگه بابا شب نيست عينکتو بردار.
عينکشو بر ميداره دوباره ميزنه زير گوش پسره .
پسرش ميپرسه بابا واسه چی ميزنی ؟
ميگه تو از ديشب تا حالا اينجا چه کار ميکردی؟
یکی می ره لامپ مهتابی بخره،
داخل مغازه می شه ولی چون نمی دونست چی بگه، می گه:
ببخشین حاج آقا، لطفا ۱ متر لامپ بدین !!!
یه نفری از طبقه صدم يه ساختمون ميپره پايين،
به طبقه پنجاهم كه ميرسه ميگه: خب الحمدالله تا اينجاش كه بخير
گذشت
:: بازدید از این مطلب : 715
|
امتیاز مطلب : 59
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16